رادمان
با یادگرفتن حرف " ن " می تونی اسم خودت رو بنویسی البته تو از چند هفته پيش اين كارو شروع كرده بودي ولي ديروز يكي از سرمشقاتون اسم خودت بود و تو كلي ذوق داشتي سه صفحه مشق داشتين كه خودم هم دلم بهت مي سوخت ولي بعد از دو ساعت و نيم بالاخره تموم شد صداي دسته ها رو كه مي شنيدي مي دوييدي سمت پنجره و گوش ميدادي ازم خواستي وقتي بابا اومد باهاش بري دسته نگا كني منم گفتم نه و تو شروع كردي به گريه مثل هميشه اشكت لب مشكته و آنچنان اشك ريختي كه چشمات باد كرد بابا كه اومد و جريانو فهميد با هم رفتين بيرون و تبلت رو هم بردي و اونقدر هوا سرد بود كه 5 دقيقه ديگه برگشتين ...
نویسنده :
مامان
11:54